یک عمر دبیر اموزش و پرورش اما دریغ از یک ملاقات و جویای احوالش شدن ....

فقط یکبار آقای حبیبی مدیر اسبق آموزش و پرورش بعنوان پیشکسوت لوح تقدیر به او داد...

معمم این شهر بود و امام جماعت ...

عمری در حوزه ی علمیه طلبگی کرد و طلب کردن را یاد داد اما ...

افسوس از امام جمعه حاضر نشد تلفنی جویای احوالش شود....

از دوستانش همه پر کشیدند و پروانه شدند امثال آقایان فحول و ابوترابی و....

تنها یار دوران غارش حاج آقای محمدی تاکندی است که عجیب این اواخر دنبالش میگشت...

تنها شهدی که این اواخر یادش بود قند چای روضه بود...

گفتم روضه حنجره اش را در این راه فدای اهل بیت کرد و دم گرفتن را عاشقانه بلد بود...

غریبه نبود...

پدربزرگم را میگویم..

با این همه خدمت به نظام الآن روی تخت بیمارستان محتاج دعای خیر است 

گفتند نیمه کماست... هوشیاری اش بهتر شده نفسش بدرستی نمیزند...فشارش الحمدلله پایین آمده

تمام دلهره و دغدغه یمان این است که از مال این دنیا یک تخت را هم این دقایق بگیرند از ما..