تنگ است دلم حال و هوایی دارد
در غربت شهرغم نوایی دارد
کی میرسد آن روز که گوییم
ایوان حسن عجب صفایی دارد
تنگ است دلم میل رهایی دارد
با یاد حسن چه کربلایی دارد
تردید نکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
سالروز شکفتن اولین گل خوشبوی بوستان فاطمی مبارک باد
سر پست نشسته بود رو به قبله و اطرافش رو می پایید.
داشت با خودش زمزمه می کرد.
نفر بعدی که رفت پست رو تحویل بگیره دید مهدی با صورت افتاده رو زمین.
خیال کرد رفته سجده،هر چی صداش زد صدایی نشنید.
اومد بلندش کنه دید تیر خورده توی پیشونیش و شهید شده.
فکر شهادتش اذیتمون می کرد،
هم تنها شهید شده بود هم ما نفهمیده بودیم.
خیلی خودمون رو می خوردیم.
تا اینکه یه شب اومد به خواب یکی از بچه ها و گفته بود:
نگران نباشید،
همین که تیر خورد به پیشونیم،به زمین نرسیده افتادم توی آغوش آقا امام حسین(ع)
طاعاتتون مورد درگاه حق انشاالله.........